کد مطلب:29593 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:108

انواع نَفْس












.

5398. امام علی علیه السلام: خداوند عزّوجل مردم را سه گونه آفرید و آنان را در سه جایگاه قرار داد، و این [ تقسیم بندی]، همان سخن خداوند عزّوجل در قرآن است: یارانِ دست راست، و یارانِ دست چپ، و پیشتازان.

امّا آن طور كه از كار پیشتازانْ یاد كرده، آنان پیامبران مُرسَل و غیر مرسل اند كه در آنها پنج روح است: روح قدس، روح ایمان، روح توان، روح شهوت، و روح بدن....

آن گاه، یاران دستِ راست را یاد كرده و آنان، همان مؤمنان حقیقی اند. خداوند، در آنان چهار روح قرار داده است: روح ایمان، روح توان، روح شهوت، و روح بدن....

و امّا یاران دستِ چپ،... چنین اند كه از آنان، روح ایمان را گرفته و در جانشان سه روح نهاده است: روح توان، روح شهوت، و روح بدن؛ و آنان را به مجموعه چارپایان افزوده و فرموده است: «إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَمِ؛[2] آنان، چیزی جز شبیه چارپایان نیستند»؛ چون چارپا، تنها روح توان دارد و با روح شهوت، می چَرد و با روح بدن، حركت می كند.[3].









    1. علّامه مجلسی فرموده است: پاره ای از صوفیان در كتاب هایشان از كمیل بن زیاد آورده اند كه وی گفت: از مولای خود امیر مؤمنان علی علیه السلام پرسیدم: ای امیر مؤمنان! می خواهم نفْس خودم را بشناسم. فرمود: ای كمیل! كدام نفْس منظورت است؟ گفتم: آیا جز یك نفسْ وجود دارد؟ فرمود: ای كمیل! نفس، چهار گونه است: نفس نامی گیاهی، نفس حسّی حیوانی، نفس ناطقه قدسی و نفس كلّی الهی. و هر كدام از اینها را پنج قوّه و دو خاصیت است.

      نامی گیاهی را پنج قوّه به این شرح است: ماسكه، جاذبه، هاضمه، دافعه و پرورش دهنده؛ و دو ویژگی دارد كه زیادی و كاستی است، و مبدأ حركتش از كبد است.

      حسّی حیوانی را پنج قوّه است: شنوایی، بینایی، شامّه، ذائقه و لامسه؛ و دو ویژگی دارد كه خشنودی و ناخشنودی است و مبدأ حركت آن قلب است.

      نفس ناطقه قدسی را پنج قوّه است: فكر، یادآوری، علم، بردباری و آگاهی؛ و مبدأ حركت ندارد و این نفس، شبیه ترینِ چیزها به نفس فلكی است، و دارای دو ویژگی نزاهت و حكمت است.

      نفس كلّی الهی دارای پنج قوّه است: درخشندگی در فنا، نعمت در سختی، عزّت در خواری، فقر در بی نیازی و شكیبایی در بلا؛ و دو خاصیت دارد كه رضایت و تسلیم باشد و آغاز آن از خداست و به خدا نیز برمی گردد، كه خداوند فرموده است: «وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی؛ و از روح خود در آن دمیدم» [ حجر، آیه 29[ و فرموده است: «یَأَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَل-ِنَّةُ * ارْجِعِی إِلَی رَبِّكِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً؛ ای نفس مطمئنّه! خشنود و خداپسندانه به سوی پروردگارت باز گردد» [ فجر، آیه 27 و 28[ و عقل در وسط نفس كلّی است.

      مجلسی رحمه الله می افزاید: این اصطلاحات در اخبار (احادیث) معتبر و موجود، هرگز یافت نمی شوند و شبیه به خوابگویی های صوفیان اند. پاره ای در شرح این خبر گفته اند: دو نفس نخست در كلام امام علیه السلام ویژه جهت حیوانی است كه محلّ لذت و رنج در دنیا و آخرت است و دوتا ویژه جهت انسانی است كه در هر دو جهان و بویژه آخرت، خوش بخت است - چون بهره ای از بدبختی ندارد و اصلاً از جهان بدبختی نیست؛ بلكه دمیده شده از روح الهی است - و در آن جا از هیچ نظر، رنجی به آن نمی رسد و این نفس در بسیاری از مردم وجود ندارد؛ بلكه گاه از هزاران نفر، یكی هم از این نفسْ برخوردار نیست كه حتی اعضا و جوارح او هم از لذّت و درد، در امان باشند. مگر نمی بینی كه مریض با آن كه زنده است و حس در وی موجود است، وقتی كه خوابید و نیز مجروحی كه در بیداری از درد اعضایش رنج می بَرد، در عالم خواب، دردی احساس نمی كنند! چون آنچه درد می گیرد، از عالم شهود به عالم برزخْ توجّه یافته است و آگاهی ندارد. وقتی مریضْ بیدار شد و به دنیای شهود برگشت و به جایگاه احساس آمد، دردها و رنج ها خود را نشان می دهند و اگر در عالم برزخ با دیدن خوابی وحشتناك و دردآور در رنج باشد و یا با دیدن خوابی خوب و لذّت بخشْ احساس لذّت كند، با انتقال به بیداری، لذّت و رنج منتقل می شوند. حالِ وی در آخرت هم چنین است. (بحار الأنوار: 84/61)

    2. فرقان، آیه 44.
    3. الكافی: 16/282/2، بصائر الدرجات: 6/449، تحف العقول: 189.